طلبه شهید حسین رستمیان

اینجا یادگاه شهید رستمیان است جایی برای گفتن از ایثار و شهادت به توصیه رهبر معظم انقلاب امام خامنه ای
شنبه, ۲۱ دی ۱۳۹۸، ۰۸:۳۲ ب.ظ

زندگی نامه طلبه شهید حسین رستمیان

روستا زاده‌ای با صفا بود که در آغازین روزهای سال 49 همزمان با شکفتن لاله‌های وحشی «بکوان» از توابع شاهرود چشم به زیبایی‌های این دنیای خاکی گشودوبه یمن ارادت بسیارخانواده رستمیان به آقااباعبدالله(علیه السلام) «حسین» نام گرفت تا زندگانی و مرگش نیز همچون اودرراه اعتلای اسلام باشد.زیبابودوخوش‌رو و به راستی نام قشنگش زیبنده این نورسیده بود. دوران کودکی را درطبیعت بکروبه دور از هیاهوی شهر و زادگاه خود سپری کرد و چون آسمان پاک آن دیار بزرگ گشت. تحصیلات ابتدایی را به یمن استعداد و هوش خدادادی به سر برد و به کلاس اول راهنمایی رفت. ولی عشق و علاقه حسین به مسایل دینی و تشویق خانواده او را بر آن داشت تا به حوزه برود و علوم اسلامی را فراگیرد. آری، حوزه این بحر بی‌انتهای عشق و معرفت، میکده‌ای که حضور در آن را سعادتی بزرگ می‌طلبد و ماندن و رسیدن به تعالی اوج ایمان را سعادتی بس بزرگ‌تر. در شهریور ماه سال61 قدوم کوچک این بزرگ مرد شاهرودی در مدرسه «الحجه» مشهد جای گرفت و نام مقدس طلبه، زینت این نوجوان شاهرودی گشت. یکسال بعد توفیق پیدا کرد تا در مدرسه علمیه حاج آقا موسوی نژاد رحل اقامت افکنده و از محضر این مرد باخدای مشهدی کسب فیض کند. او در راه تحصیل علم و معرفت بسیار کوشا بود و عاشقانه و پر تلاش می‌رفت تا آینده‌ای روشن را در راه ترویج اسلام داشته باشد، ولی روح بلند و غیرتمند او غیر از تحصیل، عمل به اندوخته‌های سال‌های مدرسه را نیز دنبال می‌کرد. آری، آن‌روزها کسی نبود که از حال و هوای جبهه‌های غرب و جنوب غافل باشد. حسین نیز می‌خواست تا در پس مشق‌های حوزه و مدرسه، عرفان سرخ را- که فقط در سنگرهای خاکی و ملکوتی جبهه یافت می شد- به دست آورد. صغر سن بهانه‌ای کوچک بود که حسین عزیز را از بزرگترین آرزوها دور می‌داشت. تدبیری هر چند کوچک لازم بود تا این مانع از سر راه برداشته شود و او سرانجام برای اولین بار توانست در عملیات ظفرمند رمضان در سال 64 در جبهه حضور پیدا کند و رقص زیبای جنون در حجله گاه رزم مقدس یاوران خمینی را بنگرد.پس مست آن پیمانه گشت ولبریزاز جام حضور، چهار ماه و نیم در خاک خطرخیز مهران به ادای دین پرداخت. ولی حضور وی در آن دیار نه تنها عطش روح بی‌قرارش را نخواباند که اورابیش ازپیش تشنه حضور کرد. و شلمچه مأوای دلدادگان مشتاق، دومین و آخرین وعده‌گاه حسین و معشوق دیرینه بود.مشهد الرضا (علیه السلام) را به قصد مشهد المهدی(عجل الله تعالی فرجه) ترک گفت و به قصد دیدار یار راهی کربلای 5 گشت. 29 دی ماه سال 65 و صفیر تیری خشمناک و خاک نیلگون شلمچه، همگی حکایت از پرواز حسین داستان ما داشت که سر سپرده و شیدا به حسینیان تاریخ سرخ تشیع پیوند خورد. «روحش شاد و راهش پر رهرو باد.»



نوشته شده توسط جواد رستمی
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

طلبه شهید حسین رستمیان

اینجا یادگاه شهید رستمیان است جایی برای گفتن از ایثار و شهادت به توصیه رهبر معظم انقلاب امام خامنه ای

زندگی نامه طلبه شهید حسین رستمیان

شنبه, ۲۱ دی ۱۳۹۸، ۰۸:۳۲ ب.ظ

روستا زاده‌ای با صفا بود که در آغازین روزهای سال 49 همزمان با شکفتن لاله‌های وحشی «بکوان» از توابع شاهرود چشم به زیبایی‌های این دنیای خاکی گشودوبه یمن ارادت بسیارخانواده رستمیان به آقااباعبدالله(علیه السلام) «حسین» نام گرفت تا زندگانی و مرگش نیز همچون اودرراه اعتلای اسلام باشد.زیبابودوخوش‌رو و به راستی نام قشنگش زیبنده این نورسیده بود. دوران کودکی را درطبیعت بکروبه دور از هیاهوی شهر و زادگاه خود سپری کرد و چون آسمان پاک آن دیار بزرگ گشت. تحصیلات ابتدایی را به یمن استعداد و هوش خدادادی به سر برد و به کلاس اول راهنمایی رفت. ولی عشق و علاقه حسین به مسایل دینی و تشویق خانواده او را بر آن داشت تا به حوزه برود و علوم اسلامی را فراگیرد. آری، حوزه این بحر بی‌انتهای عشق و معرفت، میکده‌ای که حضور در آن را سعادتی بزرگ می‌طلبد و ماندن و رسیدن به تعالی اوج ایمان را سعادتی بس بزرگ‌تر. در شهریور ماه سال61 قدوم کوچک این بزرگ مرد شاهرودی در مدرسه «الحجه» مشهد جای گرفت و نام مقدس طلبه، زینت این نوجوان شاهرودی گشت. یکسال بعد توفیق پیدا کرد تا در مدرسه علمیه حاج آقا موسوی نژاد رحل اقامت افکنده و از محضر این مرد باخدای مشهدی کسب فیض کند. او در راه تحصیل علم و معرفت بسیار کوشا بود و عاشقانه و پر تلاش می‌رفت تا آینده‌ای روشن را در راه ترویج اسلام داشته باشد، ولی روح بلند و غیرتمند او غیر از تحصیل، عمل به اندوخته‌های سال‌های مدرسه را نیز دنبال می‌کرد. آری، آن‌روزها کسی نبود که از حال و هوای جبهه‌های غرب و جنوب غافل باشد. حسین نیز می‌خواست تا در پس مشق‌های حوزه و مدرسه، عرفان سرخ را- که فقط در سنگرهای خاکی و ملکوتی جبهه یافت می شد- به دست آورد. صغر سن بهانه‌ای کوچک بود که حسین عزیز را از بزرگترین آرزوها دور می‌داشت. تدبیری هر چند کوچک لازم بود تا این مانع از سر راه برداشته شود و او سرانجام برای اولین بار توانست در عملیات ظفرمند رمضان در سال 64 در جبهه حضور پیدا کند و رقص زیبای جنون در حجله گاه رزم مقدس یاوران خمینی را بنگرد.پس مست آن پیمانه گشت ولبریزاز جام حضور، چهار ماه و نیم در خاک خطرخیز مهران به ادای دین پرداخت. ولی حضور وی در آن دیار نه تنها عطش روح بی‌قرارش را نخواباند که اورابیش ازپیش تشنه حضور کرد. و شلمچه مأوای دلدادگان مشتاق، دومین و آخرین وعده‌گاه حسین و معشوق دیرینه بود.مشهد الرضا (علیه السلام) را به قصد مشهد المهدی(عجل الله تعالی فرجه) ترک گفت و به قصد دیدار یار راهی کربلای 5 گشت. 29 دی ماه سال 65 و صفیر تیری خشمناک و خاک نیلگون شلمچه، همگی حکایت از پرواز حسین داستان ما داشت که سر سپرده و شیدا به حسینیان تاریخ سرخ تشیع پیوند خورد. «روحش شاد و راهش پر رهرو باد.»

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۸/۱۰/۲۱
جواد رستمی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی